مشاهیرونانداران میناآباد(7) گنجی بیگ:
گنجی بیگ فرزند ارشد علی مرادبیگ فرزند جهانگیر بیگ( مادرایشان رخساره خانم بوده است) فرزند حسینعلی بیگ فرزند گنجی بیگ فرزند شاه پلنگ بیگ اول دایی وسرداربزرک میرمصطفی خان تالش فرزند میرجمال الدین (میرقره خان) تالش درزمان آغامحمدخان وفتحعلیشاه قاجار است.بودکه با دختر حاج بابا جوانبخت به نام کلثوم خانم ازدواج کرده بود و ثمره این ازدواج یک پسر به نام یزدان بوده است که در دوران کودکی از نعمت پدر خود به دلیل پناهنده شدن پدرش به روسها درجریان حمله دموکراتها درشهریور1320 که در آن زمان درخانه عمویش شاه پلنگ بیگ دوم در روستای آزادلو ی گرمی بوده است محروم می مان.ولی عموهایش حسینعلی(داداشی) وهلال و جهانگیر(چنگیز) اورا درکنف حمایت خویش قرار داده واو را همانند فرزندان خود وحتی بهتر از فرزندان خود تربیت وبزرگ کرده وسروسامان می دهند.
گنجی بیگ پس از رفتن به روسیه درشهرخاچمازساکن شده ودر آنجا ماندگارمی شود وبایک زن مسیحی ازدواج میکند وصاحب دوفرزند پسر ویک فرزند دختر می شود تا این که درسال 1366پس از 46سال برای بار اول به ایران آمد ومدت 3ماه درایران ماند وسپس دو باره به روسیه برگشت ودراین ضیافت سه ماهه برادرنش خصوصا هلال بیگ برای او سنگ تمام گذاشت وخدمات شایانی به او کرد.
درسال1991میلادی وبه هنگام استقلال جمهوری های روسیه ورفتن پسرانش به روسیه ،تنها می ماند وفقط دخترش به نام فضیله خانم به دلیل ازدواج درخاچماز ساکن می شوند.
تا این که آصف یکی از پسران برادرش هلال بیگ که دراین زمان به کار تجارت فرش بین ایران وجمهوری آذربایجان مشغول بوده است گنجی بیگ را در زمستان سرد ویخبندانی بطورشبانه ازمرز آزادلو به ایران آورده وایشان زندگی جدیدی را پس از58سال دوری از وطن، با همسرش که کلثوم خانم نام داشت وخواهر حاج آقا بابا جوانبخت بود وتا آن زمان بیوه مانده بود ادامه دادند واز احترام ویژه پیش فامیل وبرادرانش خصوصا هلال بیگ برخورداربود و هلال بیگ ازهرنظر اورا حمایت می کرد تااین که درسال...........به رحمت ایزدی پیوست وبرادرانش حسینعلی بیک (داداشی) وهلال بیگ وجهانگیر(چنگیز)بیک نیزبه ترتیب پس از او فوت کردند ودرقبرستان طایفه ای خود درکنارهمدیگرمدفون هستند.روحش شاد ویادش گرامی باد.
دانشمندجهانگیری میناآبادفرزندهلال بیگ فرزند علی مرادبیک فرزندجهانگیربیگ فرزندحسینعلی بیگ فرزند گنجی بیگ فرزندشاه پلنگ بیگ برادرزن میرجمال الدین معروف به میرقره خان ودایی وفرمانده میرمصطفی خان تالش،متولد1343/1/2 ،روستای میناآباد ،بخش عنبران ،شهرستان نمین، استان اردبیل ،محل تحصیلات ابتدایی دبستان نورمیناآباد ومطلعی نمین،محل تحصیلات دوره راهنمایی آموزشگاه شهیدشیردل نمین،محل تحصیل دوره متوسطه دبیرستان شهیدمطهری نمین ازسال 1360الی1363،محل تحصیل دوره کاردانی ازسال1363 الی1365(فوق دیپلم علوم اجتماعی)تربیت معلم شهیدرجایی تبریز،محل تحصیل دوره کارشناسی(لیسانس علوم اجتماعی) آموزش عالی ضمن خدمت فرهنگیان ساری، محل تدریس مناطق آموزش وپروش شهرستانهای کوثر - اردبیل- نمین -قائمشهر- رضوانشهروتالش ،سال بازنشستگی 1388،ازدوران کودکی دوستدارفراگیری علم ودانش بوده وهستم واین علاقه باعث انتخاب شغل معلمی وزندگی با کتاب ومطالعه شد ولی به دلیل مشکلات زندگی امکان دامه تحصیل درمقاطع ارشد ودکترا نبود به همین خاطر برای جبران فرصتهای ازدست رفته پس ازبازنشستگی به فکرادامه تحصیل افتادم هرچندکه ادامه تحصیل پس از بازنشستگی هیچ تاثیری در ترفیع شغلی وافزایش حقوق من ندارد وبسیاری از دوستان مرا سرزنش می کنند که چراخودرا بیخودی دراین سن وسال درگیر تحصیل می کنم ولی من درجواب ایشان میگویم که فراگیری علم ودانش برای افزایش علم وآگاهی است نه برای پول وثروت و فراگیری علم ودانش زمان ومکان نمی شناسد.وچون نام کوچک من دانشمنداست باید اسم با مسمی باشم وبه خاطر اسمم هم که شده بایدهمیشه